loading...
♥ایکس لاو♥سایت عاشقانه ی امروزی ها♥
☻مسعود☺ بازدید : 1 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)

  ..

 

.داشت بارون میبارید.... دستمو گرفت گفت: قطره های بارون رو جمع کن........

من بدون هیچ حرفی قطره های بارون رو جمع میکردم....

صدای بارون داشت گوشمو نوازش میداد که صدای شیرینش توجه منو به سمت اون جلب کرد....

گفت بسه .. بیا اینجا......

با سرعت رفتم کنارش...

سرشو گذاشت رو شونه هام گفت..

من به اندازه این قطره هایی که جمع کردی دوستت دارم....

با لبخند گونه هاشو بوسیدم.....

دستشو محکم تو دستم گرفتم...

گفتم :من تو رو به اندازه قطره هایی که نتونستم جمع کنم دوست دارم.....................................

امیدوارم هیچ کس از عشقش دور نباشه.هیچ کس...........

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
چه مي شد كه انسان عاشق، دلش پروانه مي شد، و دنيا پر از بال بود، و با عشق مي ماند، با عشق مي خواند، چه مي شد كه انسان كمال خدا بود، و عشق آخرين حرف ما بود. روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 167
  • کدهای اختصاصی